بسم الله الرحمن الرحیم
چکه چکه انتظار 38 هیئت هفتگی سه شنبه شب ها پیش کش به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل در فرج مولانا صاحب الزمان(عجل الله)صلوات ا للهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دیدید توی هیئت ها یه وقتایی مداح میگه مثلا روزی امشب ما این بود و قسمت این شد که مثلا از فلان چیز حرف بزنیم و ...حالا قضیه هیئت چکه چکه انتظاره...امروز با پرس و جو از باران فهمیدم از دوس جونای گرامی هیچکس داوطلب برگزاری هیئت نشده منم کلیییی گشتم اما مطلبی که به دلم بشینه پیدا نشد تــــــــــا اینکه چشمم به تمثیل زیبایی از مرحوم دولابی در خصوص انتظار خورد و به دلم نشست...اگه یه کم بهش فکر کنیم خیلی چیزا میفهمیم... اینم روزیِ اینهفته ی هیئت: آن مرحوم می فرمایند:پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش
پذیرایی 1 ــــــــ قنوت امام رضا (علیه السلام) پذیرایی 2 ــــــــ بفرماییـــــــــــــد پی نوشتونده: دوستانِ فعال اگر یه وقت احیاناً هوس کردید هیئت های بعدی رو برگزار کنید یه خبر بدید
خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند...
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید
یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند
یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همهجا را
میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد
هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست
توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم
آن بچه شرور همه جا را هی میریخت به هم، هی میدید این خوشحال است، ناراحت نمیشود
وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد
شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده... رد آقا را ببین و کارِ خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |